زادن رستم چندي از پيوند زال و رودابه نگذشته بود که رودابه بارور گرديد و پيکرش گران شد. هر روز چهره اش زردتر و اندامش فربه تر ميشد، تا آنکه زمان زادن فرا رسيد. از درد به خود مي پيچيد و سود نداشت. گوئي آهن در درون داشت و يا …
ادامه سند »ازدواج زال و رودابه
رفتن زال به کابل ديوان مازندران و سرکشان گرگان بر منوچهر شاهنشاه ايران شوريدند. سام نريمان فرمانداري زابلستان را به فرزند دلاورش زال زر سپرد و خود براي پيکار با دشمنان منوچهر رو به دربار ايران گذاشت. روزي زال آهنگ بزم و شکار کرد و با تني چند از دليران …
ادامه سند »زال سپید مو
به نام دادار اورمزد فرَهمند اشو افزونى جهان اَستومَند خْشْنَوُتْرَ اهورَهِ مزدا داستان سام و سيمرغ سام نريمان، امير زابل و سرآمد پهلوانان ايران، فرزندي نداشت و از اينرو خاطرش اندوهگين بود. سرانجام زن زيبارويي از او بارور شد و کودکي نيکچهره زاد. اما کودک هرچند سرخ روي و سياه چشم …
ادامه سند »منوچهر شاه
به نام دادار اورمزد فرَهمند اشو افزونى جهان اَستومَند خْشْنَوُتْرَ اهورَهِ مزدا زادن منوچهر هنگامي که ايرج بدست برادرانش سلم و تور کشته شد، همسر او «ماه آفريد» از وي بار داشت. فريدون، شاهنشاه ايران، چون آگاه شد شادي کرد و ماه آفريد را گرامي شمرد. از ماه آفريد دختري …
ادامه سند »زندگی فریدون پس از ضحاک تازی
به نام دادار اورمزد فرَهمند اشو افزونى جهان اَستومَند خْشْنَوُتْرَ اهورَهِ مزدا جشن مهرگان فريدون نخستين روز مهرماه به تخت نشست و تاج کياني بسر گذاشت. مردم به شاهنشاهي او دل آسوده شدند و شادي کردند و آتش افروختند و باده نوشيدند و جشن بپا کردند و آن روز را …
ادامه سند »نخستین شاهان از زبان فردوسی
به نام دادار اورمزد فرَهمند اشو افزونى جهان اَستومَند خْشْنَوُتْرَ اهورَهِ مزدا کيومرث و سيامک درآغاز مردم پراکنده مي زيستند. نخستين کسي که بر مردم سرور شد و آئين پادشاهي آورد کيومرث بود. نخستين روز بهار که آغاز جوان شدن گيتي بود برتخت نشست. درآن روزگار زندگي ساده و بي …
ادامه سند »