هدفمندی و نقشه راه مهم ترین و اساسی ترین شرط یک مجمع علمی در سطح کلان است. مشکلی که در مجامع علمی موجود در جمهوری اسلامی هم وجود داشته است. عدم وجود برنامه در مجمع کسانی که خود را بانی خرد و اندیشه و به نوعی کلوپ مغزها میدانند. اصولا تشکیل چنین گروههایی زمانی لازم و منطقی به نظر میرسد که سایر کمبودها جبران شده و اصولا دسترسی نخبگان و برقراری ارتباط آزادانه آنها، چه دربین نیروهای تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و چه نیروهای در تبعید به راحتی امکانپذیر باشد. شوربختانه به نظر میرسد دوراندیشی نخبگان ققنوس تنها در این خلاصه میشود که با توجه به قریبالوقوع بودن فروپاشی نظام آن نخبگان محترم تنها با توجه به احساس نیاز مبرم مملکت به وجود چنین باشگاهی تنها به منظور سرپرستی و اخذ جایگاه برتر اقدام به تشکیل ققنوس کرده اند. نام این حرکت را نه تنها نمی توان نخبگی و یا دوراندیشی نهاد بلکه این اقدام صرفا پدرسوختگی است.
همین بس که این جماعت نخبه پایههای اولیه ققنوس را مبنای سرقت طرحهای مبارزاتی نظیر فتح تهران با حذف تایتل انجمن پادشاهی ایران که بانی اصل این طرح و بهنام خرمروز طراح و سازندگان آن، آغاز کرده. حال آنکه در گَرتهبرداریهای علمی هم حداقل نام منبع یا ماخذ به منظور احترام و نشانه ای از مسئولیت پذیری عنوان میگردد. و اگر بنا باشد اینگونه اقدامات بچگانه مشتی نمونه بار علمی این کلوپ مسند طلب و بدتر از آن حامی اصلی آن یعنی رضا پهلوی قرار گیرد وای بر آن مملکتی که با وجود علما، حکما و نخبگان بسیار در طول تاریخ خود و با پشت سر گذاشتن تجربیات بسیار خصوصا در این چهل سال گذشته با چنین ققنوس بخواهد از خاکستر خود برخیزد.
کوتاه سخن رضا پهلوی در ادامه روند کارنابلدیهایش از یک پرنده اساطیری و نجات بخش، کرکسی دزد ساخته است. دستخوش!