
بامداد امروز، شنبه ۹ بهمن ماه ۶۳۷۴ شاهنشاهی (۱۳۸۹ معا.) بانو زهرا بهرامی هموند پیشین انجمن پادشاهی ایران پس از تحمل بیش از یک سال شکنجه های وحشیانه در زندانهای جمهوری اسلامی ایران، در اسارت به قتل رسید.
رژیم درمانده اسلامی با بوقهای تبلیغاتی خود بیشرمانه کوشش کرد که بانو زهرا بهرامی را عضوی از شبکه بین المللی وارد کننده مواد مخدر به ایران نشان دهد. در صورتی که امروز جهانیان میدانند، این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در سطح ایران و جهان، پخش کننده مواد مخدر، اسلحه و روسپی گری میباشد.
بانو زهرا بهرامی که در اروپا زندگی میکرد در اواسط سال ۲۰۰۴ میلادی به انجمن پادشاهی ایران میپیوندد و فعالیتهای تبلیغاتی و علنی خود را با نام مستعار «گردیه» آغاز میکند. وی پیامها و اشعار ملی خود را از طریق تلویزیون ماهوارهای انجمن پادشاهی ایران (یور تی وی) به مدیریت دکتر فرود فولادوند، رهبر انجمن پادشاهی ایران، به گوش همرزمان خود میرساند. فعالیتهای علنی وی تا سال ۲۰۰۶ میلادی در کشورهای هلند و انگلستان ادامه میابد. وی پس از آن از فعالیتهای علنی کنارهگیری کرده و در هیچ یک از مجامع عمومی ظاهر نمیشود.
با اوجگیری مبارزات اعتراضی مردم ایران، گردیه نیز در آریابوم به جمع مبارزین میپیوندد. او پس از شرکت در تظاهرات اعتراضی در روز عاشورای حسین تازی، در تاریخ ۶ دی ماه ۱۳۸۸ دستگیر میشود و به خاطر پیشینه سیاسیاش بلافاصله تحت شکنجه های وحشیانه اسلامی جهت اعتراف گیری و نمایش تلویزیونی قرار میگیرد.
اعدام گرديه بانو، به دست اهریمنان اسلامی روح ياران انجمن را آزرد. او در راه آزادی ايران جان خود را فدا کرد و در تمام دوران بازداشتش ايستادگی کرد و همرزمان خود را معرفی نکرد. درود بر بانو گرديه و همه ياران راستين انجمن پادشاهی که با جان و خون خود درفش کاویانی را برافراشته نگه میدارند و رسم و راه مبارزه را به جوانان نشان میدهند.
ما به روان پاک این دلآور زن سوگند یاد می کنیم که انتقاماش را از پس ماندههای تازی در میهن خود بگیریم. جنگ ما تا زدودن کامل اهریمن ۱۴۰۰ ساله اسلام از آریابوم و استقرار «آیین ریشهای» که قانون اساسی برگرفته از نیاکان ما ایرانیان است، ادامه دارد.
این رژیم درمانده است، اما تا آخرین لحظات زندگی ننگینش به کشتار ادامه میدهد. از شما دختران و پسران ایران زمین میخواهیم که به جنبش توانمند «تندر» بپیوندید و خود را برای آخرین نبرد آماده کنید.
پاینده ایران، برقرار آیین ریشهای و کوبنده تندر.
انجمن پادشاهی ایران
* * * * * *
فیلم تبلیغاتی که جمهوری اسلامی علیه زهرا بهرامی تهیه و از کانال ۳ در آغاز دستگیری وی پخش کرده است. در این فیلم از وی به نام «سارا» یاد میکند.
[flashvideo /tv/2011-01/eterafate-zahra-bahrami.flv /]همچنین به صدای زهرا بهرامی در گفتگو با آقای قائمقامی از «پرزین رادیو» گوش کنید.
[1]
این ها نه به زن رحم می کنند , نه به مرد و نه حتی به بچه.
ک. تو ک. ننه خامنه ای.
درود به روان گردیه بانو. انتقام خونش را خواهیم گرفت. زنان ایران به پادشاهی خواهند رسید.
ba dorud bar hame irniane pak seresht wa dana . bedune ejaze amrika jomhuri ashghale eslami ab ham nemikhore
بچه که بودم می دیدم پدرم موقع عبادت،با خدا عربی حرف میزند بدون اینکه خودش بداند چه دارد میگوید.دیگران قران را به عربی میخواندند و فکر میکردند با کمک زبانی که هیچ چیزی از آن متوجه نمی شوند به راه راست هدایت شده اند.
اما امروز من مثل پدرم نیستم که بر اساس یک دین تحمیلی رفتار کنم (دینی که پیامبرش محمد آنرا با شمشیر فرمانده هان خون خوار عرب به ایران فرستاد حال آنکه خود نمی دانست ایران چگونه جایی است). چون من میدانم خدایی که در پندار من و همه ی انسانهای آزاده است به جز زبان عربی زبان تمام انسانهایی که آفریده می داند. من مثل پدرم نیستم که به خاطر ترس از مرگ دست به دامن مرده گانی شوم که آنها را امام می نامند. مهد اسلام (عربستان) میداند امامان انسان هایی عادی بوده اند و اکنون دست شان از دنیا کوتاه است برایشان بارگاه نمی سازد و آنها را پرستش نمی کند (مثال قبرستان بقیع) . اما برای ما بزرگ و ماورائ انسان جلوه داده اند. چرا در فیلمها چهره هایشان را نورانی نشان می دهند؟ کمی عاقل باشیم به تعداد انسانها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد. برای من چه راهی بهتر از راه پیشوایم زرتشت و اجدادم کوروش ،داریوش ، اشک ،آرش ،سورنای دلاور،خسروپرویزشاه و فردوسی پایبندی ما ایرانی ها به دین اعراب فقط به خاطر ترس از مرگ است مرگی که آخوند ها آن را ترس آور جلوه داده اند. انسان آزاده از مرگ نمی ترسد و من یک آزاده ام . فرزند ایرانم و دوست دارم مانند گردیه بانو در راه آزادی کشورم از چنگال اعراب بمیرم به یاری اهورا-
وطن پرستان مطالعه کنند
قرارداد بردگی اعراب با ایرانیان
تاریخ به زبان ساده!
وقتی «فتحالفتوح» اعراب بر ضد ایران در «جنگ جلولا»* روی داد و کمر سپاهیان ایران، کیان ایران و سربلندی ایرانی در برابر سرداران سپاه عرب درهم شکست،ایرانیان براستی زیر شمشیر، شلاق، آیات و فرامین اعراب مسلمان قرارگرفتند. چند میلیون ایرانی در دو قرن نخستِ پیروزی مسلمانان برایران کشته شدند. صدها هزارنفر به هندوستان و شرق اروپای امروزی گریختند. مسلمانان، مردم ایران را «بنده»، «موالی»؛ «برده»؛ «کنیز»؛ «عجم = لال»؛ «مجوس= جادوگر وحقهباز» نامیدند و دماغ ایرانیان را به خاک مالیدند. مسلمانهای عرب قراردادی نانوشته را به ایرانیها تحمیل کردند که تا به اکنون نیز اجرا میشوند:
1 – چون مردم ایران از دین و سپاه عربستان شکست خورده بودند (وهنوز هم این شکست جبران نشده) باید روزی 17 بار به سوی عربستان (پایتخت اسلام که محمد از آنجا برخاسته بود) زانو بر زمین بزنند و سنگی سیاه در «امالقرای اسلام» را سجده کنند
2 – در این سجده؛ ایرانیان (مانند ملتهای شکستخوردهی دیگر) باید 17 بار پیشانی خود را هم به خاک عربستان (مُهر نماز) فرود بیاورند و تعظیمکنان اظهار عجز، عبودیت و بیعت کنند!
3 – ایرانیانی که ستایندهی اهورامزدا بودند و خود؛ پیشوائی با نام زرتشت داشتند، پس از شکست از مسلمانها باید 17 بار در 5 نوبت شبانه روزی با صدای بلند اعتراف کنند: «الله اکبر! اشهدان محمد رسولالله. اشهد ان علی ولی الله …» تا یادشان نرود که مزدا بی مزدا! زرتشت بی زرتشت! ایران بی ایران! محمد عرب و علی عرب ارباب ایرانیان شدهاند!
4- در عراق جنگی اتفاق افتاد بین دارو دستههای معاویه و حسین که هیچ ربطی به مردم شکست خوردهی ایران نداشت (مانند جنگ فلسطینیها و اسرائیلیها). جنگی بود بر سر قدرت و خلافت و ثروت بین خود عربها که پیروان دین محمد بودهاند. اما ایرانیان 12 قرن است باید مراسم عزاداری برای «سالار شهیدان؛ حسین ابن علی» برگزار کنند؛ و در سوگ آن آدمهای ندیده و نشناخته که دشمنان مردم ایران بودند بر سر و سینهی خود بکوبند، گِل و خاک و کاه برسر بریزند، نذری بدهند، قربانی بکنند، گریه و زاری بکنند، قمه و زنجیر بزنند تا یادشان نرود که برده؛ موالی و مسلمان شدهاند. آنان باید بر سر خود بکوبند تا یادشان نرود بردهی اعراب شدهاند. (آفرین بر این ایرانیان که گویا فرزندان کوروش و آرش و رستم بودهاند!)
5- ایرانیان مجبور بودند (و هنوزهم هستند) که کتاب دینی عربها (قرآن) را ببوسند و برچشم بگذارند! آنهم پس از این که «طهارت» گرفته باشند تا نجاست ایرانی بودنشان برطرف شده باشد! ایرانیان مجبورند قرآن را «مقدس» بدانند و آیات آن را شب و روز در خانه و مسجد، بهنگام تولد فرزندان و بر سر گور مردگان خود با صدای بلند برای یکدیگر بخوانند تا یادشان بماند از دست عربهای مسلمان شکست خوردهاند و موالی و بندهی آنها هستند. (درود براین ایرانیان که پدرانی همچون فردوسی و کاوه و بابک داشتهاند!)
6 – ایرانیان شکست خورده باید به نمایندگان دینی عربها باجهای گوناگونی بدهند مانند: جزیه، خمس، زکات، سهم امام، اوقاف، نذری؛ قربانی و…
7 – از «وظایف شرعی» ایرانیان یکی هم این بود و هست که باید به زیارت، پایبوسی و آستانبوسی و خاکلیسی عربهای پیروز بروند. به زیارت قم، مشهد، کربلا، نجف، سوریه و مکه. باید بروند حتا معجر قبرهای پیروزمندان برایران را ببوسند و از آنها طلب «مغفرت» کنند!
8 – برای این که نکند یک وقتی ایرانیان بفکر رها کردن خود از چنگال عربزادههای مسلمان شوند، باید برای درمان دردهای بیشمار خود که بر اثر تسلط اسلام و عرب بر ایران بوجود آمده، چشم براه نسل دوازدهم خاندان امت و نبوت عربی یعنی «امام زمان» بمانند! سرانجام شاید آن طفل 5 ساله عرب (که لابد دست چپ و راستش را هم نمیشناسد) پس از 1200 سال و درست در قرن 21 که سدهی علم و دانش است از چاهی در بصره ظهور کند و به داد ایرانیانی برسد که از دست اجداد خونریز او به نکبت ابدی دچار شدهاند! حتا شاه و شاهزادهی ایرانی هم: یا کمر بستهی «امام رضا و صاحبالزمان» هستند یا نام آنها و اجدادش را برخود نهادهاند! حتا پهلوان وزنهبرداری یا فوتبال ایران هم درصحنهی جهانی اعتراف میکند که با یاری آن بچهی 5 ساله توانسته نفر اول جهان شود!
9 – ایرانیان شکست خورده باید احترام ویژهای به نوه نتیجههای عربهای چیره شده بر ایران بگذارند که نام سید (آقا) بر خود نهادهاند. باید با نام «نذری و خیرات» به «سیدها = سرورها) باج بدهند و در برابرشان تا کمر خم شوند و به «سادات» ابراز بندگی و ارادت نمایند تا یادشان نرود که اگر آن امامها و سرداران ایرانکوبِ عرب مردهاند؛ نوادگانشان در «ایرن اسلامی» حی و حاضرند و حتا یکی از آنها با نام سید روحالله خمینی رهبر انقلابشان علیه شاه بوده است، و یکی دیگر با نام سیدعلی خامنهای رهبر فعلیشان است!
اکنون ما بهجای «سپاه ایران»؛ «سپاه قدس»؛ «سپاه محمد» و«سپاه خاتمالانبیاء» داریم! گرچه گویا عربها ازسر ما دست برداشتهاند اما نمایندگان ایدئولوژیک آنها (سپاه پاسداران، بسیج، سربازان گمنام امام زمان، روحانیون، سادات، طلبهها، آیتاللهها و…) دارند اقدامات سعدابنابیوقاص را درایران علیه ایرانیان ادامه میدهند!(یعنی: ما خود به دشمن خود تبدیل شدهایم و دیگر نیازی به سعدابنابیوقاص، عمرابن خطاب، علیابنابیطالب؛ محمد ابن عبدالله و یزیدابن مهلب نداریم!)
10 – ایرانیان باید در نماز جماعت، پشت سر یکی از نمایندگان اسلام عربی که نامشان «روحانی» یا «آخوند» است قرار بگیرند و مانند میمون از هرکاری که او میکند و هرچه که او میگوید تقلید کنند. ایرانیان باید مقلدِ «مراجع تقلید» باشند! (یعنی، هم باید ماچ بدهند و هم پول و هم کول!) تا یادشان نرود که در سال 16 هجری (هجرت محمد از مکه به مدینه که هیچ ربطی به ما ندارد اما شده مبداء تاریخ ما!) سردار عرب: سعدابن ابی وقاص در جنگ جلولا، به دستور عمرخلیفهی مسلمین و با پشتیبانی علیابنابیطالب؛ فتحالفتوح عربی علیه ایرانیان کرد و ایران بزانو درآمد از 14 سدهی گذشته تا به اکنون نتوانسته قامت و زانویش را راست کند!
یک پرسش از هممیهنانم:
چرا آخوندهائی که بر منبر این همه برای ماجرای «صحرای کربلا» جلز و ولز میکنند، هرگز علیه سعدابن ابی وقاس یک کلمه هم سخن نگفته و نمیگویند؟! چرا نام کاخ آخرین پاشاه ایران «سعدآباد» بود؟! چرا روحانیان، مراجع تقلید و آخوندهای ایران از شکست رستم فرخزاد به دست سعدابن ابی وقاس ابراز تاسف نمیکنند؟! چرا بسیاری از ایرانیان مقلد این جماعت ضدایرانیاند؟!
برگرفته از من و iranbananlb
چون تهمت ناروا اعتیاد و قاچاق مواد مخدر به زندانی سیاسی اعدامی خانم بهرامی زده شده، لازم دیدم نکتهای را یاد آور شوم تا عزیزان هموطن بدانند این تهمتی بیش نیست،و رژیم جنایتکار آخوندی برای اعدام این زن مبارز و انحراف افکار جهانی این تهمت را به این دلیرزن ایران زمین زده است.چون چند روزی خانم بهرامی در آلمان میهمان من و خانواده ما بود، دو نکته اخلاقی این دلیر زن را فراموش نمیکنم،اول که خانم بهرامی از خوردن گوشت خوداری میکرد و گیاه خوار بود،نکته بعدی اینکه در این مدت در اتاقی که کسی سیگار میکشید یا نمینشست یا از فرد سیگاری خواهش میکرد از اتاق خارج شده و سیگارش را بکشد.حال خود فکر کنید برای اعدام دلیر زنان و دلیر مردان ایرانی، رژیم کثیف و جنایتکار آخوندی به چه دریوزگی افتاده.